۱۳۸۹ اسفند ۱۴, شنبه

فرجی نژاد شکنجه گر زندان گوهردشت را به لیست ناقضین حقوق بشر بیافزایید

مشاهدات عینی زندانی سیاسی ارژنگ داودی از شکنجه های هولناک ،وحشیانه و قرون وسطایی که توسط یکی از جنایتکاران علیه بشریت به نام فرجی نژاد سرپرست اطلاعات زندان علیه زندانیان در زندان گوهردشت کرج بکار برده می شد در اختیار "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران جهت انتشار قرار داده شده است. متن مشاهدات عینی به قرار زیر می باشد :

صد رحمت به ساواکیها

1-صبح روز پنجشنبه 14 بهمن 89 که به ادارۀ حفاظت و اطلاعات زندان رجایی شهر اعزام شده بودم می دانستم به روال سالهای گذشته بایستی طول دهۀ فجر را در سلول انفرادی سر کنم .

2- وقتی به آنجا رسیدیم دیدم که سرپرست موقت اداره بنام فرجی نژاد همراه با یک سرباز از بند شمارۀ 5 بر می گردد در حالی که یک زندانی به نام احد فتحیان 52 ساله را به زیر چک و لگدهای خود گرفته و در حضور بیش از 20 نفر با صدای بلند یک ریز به او فحشهای رکیک ناموسی می دهد. از آن جمله الفاظی چون لاشی،بی ناموس و ...

3- من بی اختیار به این رفتار او اعتراض کردم در جواب گفت: در اینجا منظور زندان رجایی شهر او (فرجی نژاد) قانون است و او است که تشخیص می دهد چطور رفتار کند و به من هم گفت: تو را می فرستم جایی که کف کنی که در جواب گفتم :ما 30 سال است در طول عمر رژیم کف کرده ایم و هر جایی می فرستی بفرست!بدتر از زندان بندر عباس که نخواهد بود.

4- از این رفتار کریه و کردار شنیع و گفتار پست فطرتانۀ او خنده ام گرفت و با خود گفتم که تمام حکومتهای استبدادی ،حکومت افراد هستند و ویروس استبداد چنان مسری است که به تمام سطوح حکومتی از صدر تا ذیل سرایت می کند و همۀ دست اندرکاران استبداد را بیمار و متوهم می سازد. هرکسی را به نسبت جایگاه و حوزۀ اقتدار خودش.

5- به هر حال در سالن 2 بند 1 که سلولهای انفرادی در آنجا واقع است وقتی با زندانی نامبرده یعنی همان آقای احد فتحیان برخورد کردم دستها،کمر و سینه اش را به من نشان داد که در اثر ضربه های دستگاه شوکر و تماس تعمدی آن ،بسیاری از جاهای دست و بدنش سوخته شده بود و رقت بارتر آنکه یک زندانی دیگر بنام مجتبی کلانی 32 ساله را به من معرفی کرد که ناخنهای انگشت دست چپ او را همین جانور درنده خو یعنی فرجی نژاد چنان مورد ضرب قرار داده بود که دوتا از آنها در حال افتادن بود و نه تنها بقیۀ انگشتانش وضع خوبی نداشتند بلکه دستش از مچ به پایین بی اختیار می لرزید. علاوه بر این 2 نفر شخصی سومی که با او هم آشنا شدم بنام قاسم منظوری معروف به محسن 44 ساله جثۀ ضعیف و نحیفی داشت و ایشان هم دست و پای خود را به من نشان داد و گفت: که در حضور پرسنل بند 6 شوکر چنان سر و پای او را سوزانده که حتی پاسداربندهای به ذاته مردم آزار هم دلشان برای او سوخته بود .

6-و اما برای من که بعنوان یک فعال سیاسی، رژیم ستم شاهی و ساواکیها را هم تجربه کرده ام واقعا بسیار تعجب آور است که رژیم ولایت فقیه به چنان ورطه ای سقوط کرده که کارگزارانش در داخل و خارج از زندان مثل پلنگ زخمی به جان مردم افتاده است . واقعا که صد رحمت به ساواکیها چرا که اگر آنها صفر بودند صفر سانتیگراد بودند حقا ساواماییها (منظور ساواکیهای همین رژیم ولایت فقیه)،هر چند ساواماییها یعنی کارگزارن رژیم خونخوار ولایت فقیه هم صفر هستند ولی صفر کلوین هستند و خیلی راه دارند تا برسند به ساواکیها و لذا امید به آدم شدن آنها ،امید عبثی است .

7- چند روز پیش شایعاتی شنیدم مبنی بر اینکه 3 تن از دژخیمان زندان رجایی شهر به نام های علی حاج کاظم ،علی محمدی و آخریان در لیست تحریم های اتحادیۀ اروپا هستند و بسیار متأسف شدم از اینکه چرا نام منحوس فرجی نژاد به عنوان اوحش الوحوش زندان رجایی شهر در آن لیست غایب است.

به امید پیروزی خرد بر جهل

به امید پیروزی عشق بر ستم

ارژنگ داودی

زندان رجایی شهر بند 4 سالن 12 سلول 39

اسفند ماه 1389

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تماس info.sedayezendani@gmail.com