۱۳۸۹ آذر ۲۳, سه‌شنبه

آن ها که از جان خود برای آزادی مایه می گذارند!

برای آن ها که لب بر آب و غذا بسته اند!اعتصاب غذای رضا شهابی عضو هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد وحومه، نسرین ستوده وکیل شجاع، محمد نوری زاد مستندساز و غلامحسین مرعشی، یک بار دیگر توجه همگان را به بی حقی مطلق در زندان های کشور جلب کرده است. فضای حاکم بر زندان های جمهوری اسلامی و دستگاه قضائی اش، آن چنان خشن، بی قانون و لجام گسیخته است که فعالین زندانی را واداشته تا برای اعتراض به این سیستم و رساندن فریاد اعتراض خود به جهانیان، از جان خود مایه بگذارند. قبل از این نیز با اعتصاب غذای ۱۷ تن از زندانیان سیاسی روبرو بوده ایم. اعتصاب غذای شیوا نظرآهاری و مجید توکلی را نیز از یاد نبرده ایم. زندانیان سیاسی، که در بدترین وخشن ترین شرایط زیر بازجوئی های قرون وسطائی قرار دارند و با چشمان خود عمق بی حقی و قساوت نهادینه شده را می ببنند، به آخرین حربه ی خود یعنی اعتصاب غذا دست یازیده اند. زندانیانی که از جان خود گذشته و به مرحله اعتصاب غذای خشک پا می گذارند، به لحاظ اخلاقی بازجویان و قاضی های پرونده خود را تحقیر می کنند و پیام روشنی به دژخیمان خود می دهند: تهدیدات شما، احکام بیشرمانه ی شما، شکنجه های قرون وسطائی شما، قساوت و بیرحمی شما و توهین ها و تحقیرهایان، ما را نمی ترساند! ما را مصمم تر و استوارتر می کند!موج اعتصاب غذای زندانیان سیاسی که هر مدت یک بار شعله می کشد، پیام روشن دیگری نیز دارد. زندانیان سیاسی به عنوان وجدان بیدار جنبش قدرتمند ضد استبدادی، در سیاهچال های ولایت فقیه، صدای شکستن استخوان های این رژيم ضدبشری را بهتر می شنوند. آن ها عمق ترس و وحشت حاکمان را در نگاه های هراسان بازجویان، در ددمنشی های آن ها، در پرونده سازی های رسوایشان، در اتهامات بی پایه شان، در احکام بی بنیانشان، و در تمامی تلاش های مذبوحانه شان برای شکستن زندانی به عینه می بینند. آن ها که زیر شکنجه رفته اند نیک می دانند که حتی زمانی که شکنجه گر خود را قادر مایشاء نشان می دهد در برابر عزم استوار زندانی در هم می شکند. بازجویان نماد قدرت استبدادند. و این نماد در جلو چشمان زندانیان مقاوم چه حقیر جلوه می کند. اراده ی زندانیان سیاسی و رسیدن به مرحله ی از جان گذشتگی، از سرچشمه ی جوشان قدرت مردم آبیاری می شود. آن ها که گاه تصمیم می گیرند آرش وار جان در تیر کنند، به نیروی لایزال مردم ایمان دارند. مردمی که استوار و شکست ناپذیر در برابر استبداد ایستاده اند و منتظر فرصتی هستند که سر دیو را به دیوار بکوبند گرچه نمود بیرونی و اعتراضات علنی و توده ای مردم، کاهش یافته اما این به معنای شکست مبارزه مردمی و به خانه بازگشتن آن ها نیست. جنبش ضداستبدادی توده ای، راه های تازه مبارزه را جستجو می کند. این جنبش برخاسته از اعماق آن چنان گسترده است که حاکمیت حتی برای اجرای طرح حذف یارانه ها مجبور است سر هر گذر و محله ای نیروی سرکوب مستقر سازد. قدرت جنبش آن چنان است که حاکمیت اسلامی برای جلوگیری از مبارزات درخشان جنبش دانشجویی در ۱۶ آذر مجبور شد سراسر ایران را بصورت پادگان درآورد و جلو دانشگاه ها، نرده نصب کند، پرده ها برزنتی بیاویزد و نیروهای ضدشورش مستقر کند. آن ها از غرش جنبشی که در برابرشان قد کشیده است، بشدت هراسانند. این جنبش توده ای اعماق جامعه به زندانیان سیاسی برخاسته از آن، نیروی شگفت انگیزی می دهد. این است رمز از جان گذشتگی آن ها.اما در این میان نباید یک نکته مهم را از یاد برد. مبارزه علیه استبداد ولایت فقیه، مبارزه ای است طولانی و نفس گیر. سر دیو استبداد را نمی توان یک شبه به دیوار خشم مردمی کوبید. این مبارزه ی طولانی به سازماندهی آرام و حسابشده نیاز دارد. باید که اعماق جامعه ، توده های کار و زحمت در محل های کار و زندگی شان سازمان یابند. باید که بخش های گوناگون جامعه خود را متشکل سازند. باید که جویبارهای مبارزاتی را در راه همبستگی هدایت کرد تا سیل خروشان و بنیان کن جنبش مردمی به حرکت در آید. زیرا در برابر رژیمی قرار داریم که تا بن دندان مسلح است؛ رژیمی که از اعمال هیچ ددمنشی و قساوتی رویگردان نیست؛ رژیمی که تلاش می کند جنایات خود را به نام دین، امامان، پیغمر و خدا به خورد مردم بدهد و عده ای از لگدمال شده ترین ها را علیه بخش های دیگر اردوی کار و زحمت بشوراند. بنابراین مبارزه با چنین رژیمی، مبارزه ای است طولانی، پیچیده و نیازمند توده های متشکل و سازمان یافته. با چنین رژیمی نمی توان با مبارزات فردی و از جان گذشتگی های فردی به خوبی جنگید. اعتصاب غذا به عنوان تاکتیکی که توسط یک زندانی در بند بکارگرفته می شود، هر چند حربه ی موثری است اما نباید آن را بطور مستمر بکار گرفت. زیرا این تاکتیک و بویژه اعتصاب غذای خشک ، حتی اگر در چهارچوب خواست های خود نیز موفق شود، لطمات و صدماتش بر پیکر زندانی ماندگار خواهد بود.اگر بپذیریم که مبارزه علیه استبداد ولائی مبارزه ای طولانی، نفس گیر و نیازمند سازماندهی دقیق توده های مردمی است، پس این مبارزه به مبارزان از جان گذشته ی فراوانی نیاز دارد. این جنبش به سازمانگران وسیعی نیاز دارد. این جنبش به انسان های وارسته و فداکاری همچون زندانیان سیاسی مقاوم نیاز دارد. از این رو سلامت جانی این مبارزان که حاصل سال ها مبارزه و زندگی شرافتمدانه در راه احقاق جقوق انسانی در عرصه های گوناگوند، باید مورد توجه قرار گیرد. جنبش انقلابی و توده ای مردم در این راهپیمائی بزرگ، به هزاران هزار مبارز وارسته و از جان گذشته نیاز دارد. این مبارزان عرصه ی سیاست، مبارزات صنفی و مدنی، نباید به راحتی آسیب ببینند. از این روست که سازمان های سیاسی، تشکل های مدنی و شخصیت های تاثیرگذار موظف هستند از این زندانیان مقاوم بخواهند تا اعتصاب غذای خود بشکنند و یا حداقل به اعتصاب غذای خشک خود پایان دهند. جنبش مردمی به چنین فعالینی بیش از آن نیاز دارد که بی تفاوت نظاره گر نابودی آن ها باشد.
ارژنگ بامشاد۲۲ آذر۱۳۸۹

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تماس info.sedayezendani@gmail.com