۱۳۸۹ آذر ۲۰, شنبه

وقتی به سهراب، ندا، امیر و...فکر میکنم دلتنگی به کوهیار را فراموش می کنم

تا آزادی روزنامه نگاران زندانی- کوهیار گودرزی وبلاگنویس، فعال حقوق بشر و دانشجوی اخراجی دانشگاه صنعتی شریف است که چندی پیش از زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد. وی در روزهای پایانی دوران محکومیتش، بازهم مورد بازجویی قرار گرفته است.
گودرزی که درس خوانده مدرسه تیزهوشان و دانشجوی اخراجی رشته هوا و فضا دانشگاه صنعتی شریف است، سال گذشته به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام" به یکسال حبس تعزیری محکوم شد.
خبرنگار «روزنامه نگاران زندانی» با مادر این وبلاگنویس زندانی گفتگویی کوتاه انجام داده است که در زیر میخوانید.
خانم مخترع در ابتدا لطفا در مورد آخرین وضعیت کوهیار و انتقال او به زندان رجایی شهر برای ما توضیح بدهید.
کوهیار حدود یک ماه پیش به زندان رجایی شهر منتقل شد . من دقیقا نمی دانم دلیل این انتقال چیست وبه من هیچ دلیلی ارائه نشده است اما ظاهرا یک بیانیه ای به امضای چهارده تن از زندانیان سیاسی اوین رسیده و طی آن بیانیه درخواست شده که کمیته حقیقت یابی تشکیل شود و عاملین حوادث بعد از انتخابات شناسایی شوند . این طور که من شنیده ام امضا کنندگان این بیانیه مورد بازجویی قرار گرفتند و کوهیار هم به رجایی شهر منتقل شده است . در جریان نیستم دقیقا چه کسان دیگری به رجایی شهر یا زندانهای دیگر منتقل شدند .
آیا شما پس از انتقال کوهیار به رجایی شهر تماس تلفنی یا ملاقات حضوری با کوهیار داشتید؟
من با کوهیار مکالمه تلفنی داشتم ، اما ملاقات حضوری خیر.چون بندهای مختلف، روزهای متفاوتی ملاقاتی دارند و هنوز هم به ما زمان ملاقات را اعلام نکرده اند . حتی ده روز پس از انتقال کوهیار به رجایی شهر و با توجه به سرد شدن هوا من چند تکه لباس گرم توسط یکی از آشنایان برای کوهیار ارسال کردم که حاضر نشدند به دست کوهیار برسانند و گفتند روز ملاقات بیایید. در صورتی که روز ملاقات اعلام نشده بود.
برای من این نکته عجیب است که پس از انتقال کوهیار از زندان اوین به رجایی شهر او را پنج روز در قرنطینه نگه داشته اند. نمی دانم چرا باید زندانی که از اوین وارد رجایی شهر شده باید در قرنطینه قرار بگیرد. درحالیکه کوهیار شرایط بسیار بدی در قرنطینه داشته است .
در روز ششمی که کوهیار به رجایی شهر منتقل شده بود آقای عیسی سحر خیز و مسعود باستانی به دیدن کوهیار رفته بودند . جایی که الان کوهیار نگهداری می شود حسینیه ای است که به بند دو معروف است . زندانیانی که در این بند هستند شبها در کنار هم به صورت کتابی می خوابند . نه تختی در این حسینیه است و نه جایی که زندانیان وسائلشان را بگذارند .من به زندانی بودن پسرم معترض بودم و هستم حالا چه برسد به اینکه در شرایط فعلی که برایش ایجاد شده است.
خانم مخترع می خواهم احساس شما را به عنوان مادری که فرزندش دانشجوی رشته مهندسی هوا فضا بوده وموفقیتهای تحصیلی بسیاری داشته و الان به جرم اقدام علیه امنیت ملی در زندان به سر می برد را بدانم.
در ابتدا امیدوارم آقایانی که مدعی هستند به فکر جوانان این مرز و بوم هستند روزی پاسخگوی مادرانی چون من باشند . من مادری هستم که دست تنها، تک فرزندم را با تلاش و سختی های زیاد بزرگ کردم . فضایی را برای کوهیار به وجود آوردم که به عنوان دانش آموز ممتاز وارد مدرسه تیز هوشان شد. در مسابقات علمی، در بین بیست هزار شرکت کننده نفر دوم شد و نهایتا با کسب رتبه خوبی در کنکور موفق شد در رشته مهندسی هوا فضا دانشگاه صنعتی شریف مشغول به تحصیل شود .
کوهیار کلاس پنجم ابتدایی بود که به عنوان داور در جشنواره فیلم کودک و نوجوان شرکت کرد . من نمی دانم چرا جای چنین جوانانی با زدن برچسب های واهی در زندان است ؟ برای ما همیشه این موقعیت بود که کوهیار در خارج از ایران تحصیل کند و با توجه به استعدادی که داشت همیشه از طرف خانواده این پیشنهاد در سنین نوجوانی کوهیار مطرح بود اما من همانطور که یکبار هم به آقای دولت آبادی (دادستان) هم گفتم ، می خواستم کوهیار در مملکت خودش و برای مردم خودش خدمت کند. حالا فرزند من به خاطر اینکه در مقابل آقای لاریجانی یک گزارش داده است باید از دانشگاه اخراج شود و به جای نشستن سر کلاس درس در زندان اوین و رجایی شهر روزگار بگذراند .
مگر نه اینکه زمانی که کردیم، شعارمان آزادی زندانیان سیاسی بود؟ آیا باید الان بعد از چند سال با این شرایط مواجه باشیم؟ آیا کوهیار باید صِرف وبلاگ نویسی و فعالیت حقوق بشری از حق طبیعی خودش که تحصیل است محروم شود؟ من به عنوان یک مادر بسیار گلایه مند هستم و این شرایط را حق فرزندم و فرزندان دیگر این مرز و بوم نمی دانم.
مطمئنا که دوری کوهیار برای من بسیار سخت است و روزی چند بار وقتی وسائل کوهیار، کتابها و عکسهایش را می بینم گریه ام می گیرد . نمی دانم کجای دنیا جز اینجا یک کلمه امنیتی روی زندانی سیاسی می گذارند و او را از طبیعی ترین حقوق محروم می کنند. با تمام اینها وقتی دیگر خانواده های زندانیان را می بینم صبوری می کنم . وقتی به جوانانی مثل سهراب اعرابی، ندا آقا سلطان، رامین پوراندرزجانی و امیرجوادی فر و دهها نفر دیگر فکر می کنم دیگر دلتنگی های خودم را فراموش می کنم .
در پایان اگر نکته خاصی هست مطرح کنید ؟
من از همه شما متشکرم که در جهت اطلاع رسانی پیرامون زندانیان سیاسی تلاش می کنید . امیدوارم آزادی کوهیار و تمام زندانیان بی گناه را ببینم . به امید ایرانی آزاد و آباد . من خودم را مادر تمام این عزیزان می دانم و اگر کوهیار آزاد شود من تا آزادی تمام فرزندان بی گناه این سرزمین آرام نمی گیرم .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تماس info.sedayezendani@gmail.com