در حالی که مقامات زندان اوین کماکان تلفن های بند ٣۵٠ را قطع نگاه داشته و زندانیان سیاسی و خانواده های آنان را تحت فشارهای مضاعف قرار داده اند، مادرِ بیمار و سالخوردۀ محمد داوری، معلم و روزنامه نگار دربند- که ساکن خراسان می باشد – به دلیل دوری راه، کهولت سن، نداشتن امکانات و بیماری نمی تواند به ملاقات پسرش به تهران بیاید و طی ۱۵ ماه اخیر نیز، فقط یک بار موفق به دیدن وی – آنهم اتفاقی در دادگاه انقلاب- شده است. به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، مادر محمد داوری با بیان اینکه “تلفنش قطع است. هیچ خبری ازش ندارم. من زن تنهام، کسی را ندارم که من را به تهران ببرد. هر بار که می رفتم ۵۰ هزار تومان خرجم می شد، ندارم که بدهم. حقوق محمد را هم که بعد از گرفتنش قطع کردند. او به من کمک می کرد. خیلی وقت است که ندیدمش، همین طور ماندم که چه کنم.”
محمد داوری جانباز جنگ، عضو سازمان معلمان و سردبیر سایت سحام نیوز که پس از نوشتن نامه کروبی به مجلس خبرگان در مورد شکنجه و تجاوز به زندانیان سیاسی در زندان کهریزک بازداشت شد .یکسال پس از بازداشتش و قطع تلفن بند ۳۵۰ زندان اوین برای مادرش نامه ای نوشت که دیگر به ملاقاتش نیاید . او در این نامه که درسایت های خبری منتشر شد دلایلی را برای این تقاضا ذکر کرده بود از جمله :”چون مادرم ، مسن و مریض احوال می باشد ،رنج سفر مسیر هزار کیلومتری ، سلامتی او را تهدید می کند و در هر سفر روزها من نگران هستم که آیا به سلامت بر می گردد یا نه. و محدودیت زمان ملاقات کابینی که حداکثر ۲۰ دقیقه است، ارزش تحمل رنج این سفر طولانی را ندارد.”
زلیخا بیابانی ، مادر محمد داوری می گوید: “بیش از یکسال است که پسرم در زندان است و الان نزدیک سه ماه یا بیشتر، نمی دانم . حواسم نیست که چند وقت است با پسرم تلفنی حرف نزدم، خیلی وقت است صدایش را نشنیدم. اگر می شد با تلفن حرف زد خیلی خوب بود بالاخره صدای پسرم را می شنیدم . نمی دانم چه کار کنم.”
مادر این زندانی درباره وکلای پسرش نیز گفت: “دو تا وکیل دارد. از وکلایش هم خبری ندارم که به کار پسرم را رسیدگی می کنند یا نه. من مردی در کنارم ندارم باید مردی باشد که دنبال این کارها به تهران برود. می دانید من این چیزها را نمی دانم ، مریضم، همین جا نشستم و فقط خدا خدا می کنم.”
زلیخا بیابانی ادامه داد: “از سال گذشته پسرم زندانی است و من فقط یکبار ملاقات حضوری داشتم. خیلی وقت پیش زنگ زدم که می خواهم پسرم را حضوری ببینم. گفتند که دیگر ملاقات حضوری نمی دهند. حالا مثل اینکه باید نامه بنویسم. می گویند بقیه خانواده ها هم همین کار را می کنند و برای ملاقات نامه می نویسند. نمی دانم خدا خودش کمک کند.”
اما ملاقات حضوری این مادر با پسرش نیز تصادفی بوده است ، زلیخا بیابانی در این باره گفت: “دادگاه رفته بودم که تقاضای ملاقات حضوری بدهم . گفتم من می خواهم پسرم را ببینم . گفتند اینجا باش، الان پسرت می آید. روز دادگاهی پسرم بود و من نمی دانستم. وقتی بیرون آمد با هم در راهرو حرف زدیم. آنجا با وکلایش هم حرف زدم گفتند پسرت هیچی در پرونده اش ندارد . او بی گناه است.”
مادر این زندانی عقیدتی در خصوص درخواستش از سازمان های فعال حقوق بشری گفت: “من آزادی و سلامتی همه زندانیان سیاسی را می خواهم . نه فقط برای پسرم ، برای هم بندی هایش هم این آزادی را می خواهم . اگر این سازمان ها ، آقایان می توانند کاری بکنند دریغ نکنند.خدا خودش کمک کند. من می خواهم پسرم را دوباره ببینم.”
گفتنی است محمد داوری جانباز جنگ و مسئول آموزش و اطلاع رسانی سازمان معلمان ایران و سردبیر سایت سحام نیوز در هفدهم شهریور سال ۱۳۸۸ بازداشت شد. مهدی کروبی به دنبال بازداشت او فشار بر او که در اقرای تلویزیونی برعلیه کروبی حرف بزند در نامهای به دادستان تهران، مسئولیت تمام اسناد و فیلمهایی را که به عنوان مستندات وجود شکنجه و تجاوز جنسی در زندانهای ایران ارائه کرده بود بر عهده گرفت و محمد داوری را تنها فیلمبردار مصاحبهها عنوان کرد و گفت او هیج نقش دیگری در این ماجرا نداشته است.
محمد داوری جانباز جنگ، عضو سازمان معلمان و سردبیر سایت سحام نیوز که پس از نوشتن نامه کروبی به مجلس خبرگان در مورد شکنجه و تجاوز به زندانیان سیاسی در زندان کهریزک بازداشت شد .یکسال پس از بازداشتش و قطع تلفن بند ۳۵۰ زندان اوین برای مادرش نامه ای نوشت که دیگر به ملاقاتش نیاید . او در این نامه که درسایت های خبری منتشر شد دلایلی را برای این تقاضا ذکر کرده بود از جمله :”چون مادرم ، مسن و مریض احوال می باشد ،رنج سفر مسیر هزار کیلومتری ، سلامتی او را تهدید می کند و در هر سفر روزها من نگران هستم که آیا به سلامت بر می گردد یا نه. و محدودیت زمان ملاقات کابینی که حداکثر ۲۰ دقیقه است، ارزش تحمل رنج این سفر طولانی را ندارد.”
زلیخا بیابانی ، مادر محمد داوری می گوید: “بیش از یکسال است که پسرم در زندان است و الان نزدیک سه ماه یا بیشتر، نمی دانم . حواسم نیست که چند وقت است با پسرم تلفنی حرف نزدم، خیلی وقت است صدایش را نشنیدم. اگر می شد با تلفن حرف زد خیلی خوب بود بالاخره صدای پسرم را می شنیدم . نمی دانم چه کار کنم.”
مادر این زندانی درباره وکلای پسرش نیز گفت: “دو تا وکیل دارد. از وکلایش هم خبری ندارم که به کار پسرم را رسیدگی می کنند یا نه. من مردی در کنارم ندارم باید مردی باشد که دنبال این کارها به تهران برود. می دانید من این چیزها را نمی دانم ، مریضم، همین جا نشستم و فقط خدا خدا می کنم.”
زلیخا بیابانی ادامه داد: “از سال گذشته پسرم زندانی است و من فقط یکبار ملاقات حضوری داشتم. خیلی وقت پیش زنگ زدم که می خواهم پسرم را حضوری ببینم. گفتند که دیگر ملاقات حضوری نمی دهند. حالا مثل اینکه باید نامه بنویسم. می گویند بقیه خانواده ها هم همین کار را می کنند و برای ملاقات نامه می نویسند. نمی دانم خدا خودش کمک کند.”
اما ملاقات حضوری این مادر با پسرش نیز تصادفی بوده است ، زلیخا بیابانی در این باره گفت: “دادگاه رفته بودم که تقاضای ملاقات حضوری بدهم . گفتم من می خواهم پسرم را ببینم . گفتند اینجا باش، الان پسرت می آید. روز دادگاهی پسرم بود و من نمی دانستم. وقتی بیرون آمد با هم در راهرو حرف زدیم. آنجا با وکلایش هم حرف زدم گفتند پسرت هیچی در پرونده اش ندارد . او بی گناه است.”
مادر این زندانی عقیدتی در خصوص درخواستش از سازمان های فعال حقوق بشری گفت: “من آزادی و سلامتی همه زندانیان سیاسی را می خواهم . نه فقط برای پسرم ، برای هم بندی هایش هم این آزادی را می خواهم . اگر این سازمان ها ، آقایان می توانند کاری بکنند دریغ نکنند.خدا خودش کمک کند. من می خواهم پسرم را دوباره ببینم.”
گفتنی است محمد داوری جانباز جنگ و مسئول آموزش و اطلاع رسانی سازمان معلمان ایران و سردبیر سایت سحام نیوز در هفدهم شهریور سال ۱۳۸۸ بازداشت شد. مهدی کروبی به دنبال بازداشت او فشار بر او که در اقرای تلویزیونی برعلیه کروبی حرف بزند در نامهای به دادستان تهران، مسئولیت تمام اسناد و فیلمهایی را که به عنوان مستندات وجود شکنجه و تجاوز جنسی در زندانهای ایران ارائه کرده بود بر عهده گرفت و محمد داوری را تنها فیلمبردار مصاحبهها عنوان کرد و گفت او هیج نقش دیگری در این ماجرا نداشته است.
لطفا يك شماره كارت يا شماره حساب براي كمك اعلام كنيد
پاسخحذفکجا د ا نند حال ما سبک باران ساحل ها .
پاسخحذفآ ها ی مقا مات محترم آیا هرگز فکر میکرد ید که
روزی در حکومتی صاحب مقام باشید که در زندا نش
کثییری هم دین شما اعم از روزنامه نگار و وکیل و
وزیر و مردم عادی بجرم اظهار نظر در بند باشند .
بر ا ینها رحمت آرید . بروز جزا ا ندیشه کنید