۱۳۸۹ آذر ۲۵, پنجشنبه

زندانی... یک دیوار


زندانی یک دیوار دریچه را سئوال دارد که آسمان چه رنگ است
که جنگل چه به تن دارد... که انتها کجاست که پرنده چه در سر دارد

زندانی یک دیوار دریچه را سئوال دارد مداد رنگی جعبه ای چند
طبیعت چیست؟ انسان در باغچه تاریخ چه می کارد...آفتاب کجاست
مهتاب کی میتابد؟ که زمان چیست بر کویر باران کی میبارد...

زندای یک دیوار دریچه را سئوال دارد که زنبیل عابران سبز است؟
که کوزه ها نم ناکند... که کودک جهان سوم کفش دارد؟
ترانه چه؟... زخمیست؟ شاعر شعرش نرخ دارد؟

زندانی یک دیوار دریچه را سئوال دارد که آن سو تر وزن درد چقدر است
که حجم اندیشه چگونه محاسبه می شود
فصل فاصله چند وجب است؟ راز میلاد و مرگ چه؟
از جوانسالگی سادگی تا افتادگی باختگی انسان چه سهمی دارد؟

زندانی یک دیوار دریچه را سئوال دارد که از صدا چقدر باقیست...
 هم کوچه چه میخواند؟ زیر اسمان خاکستری سیاست حرف اول کیست سیم اخر چیست..
گذر عریان بامداد ایا مثل دیروزها دیدنیست؟
راستی تقدییر در تک و در تاز به کار ما چه کار دارد...

زندانی یک دیوار دریچه را سئوال دارد ... قاصد کی میشود رها... نعره ی زنجیر کشت مرا
پاسخ جرم است چرا؟...

سئوال برهنه من عمر تاریخ دارد...
سئوال برهنه من عمر تاریخ دارد...



شعر و دکلمه:ع.هژیر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تماس info.sedayezendani@gmail.com